امروز مامان سوم رفتن مسافرت خونه ی حاج داداش در شهر همسایه
بنابراین الان حکومت منزل پدری دست منه منم حسابی از خونه داری لذت میبرم یه طوری که بعد از ظهر تا شب یادم نبود زنگ بزنم ببینم رسیدن یا نه! از خوشحالی عین خرگوشی که توی دشت ها بازی میکنه داشتم اینور اونور میدویدم و کارها رو مرتب میکردم
الان تنها مدیر داخلی آشپزخونه منم
تاااااااازه شامم با حسین جون بودیم و خیلی خوش گذشت عمدا یکی از غذاهای مورد علاقشو درست کردم
خدایا شکرت
درباره این سایت